ازدواج دانشجویی؛ به روایت عروس و دامادی از جنس مهر

قرارمان ساعت چهار بعدازظهر است. درست به موقع می‌رسند. دختر و پسر جوانی که یک سال و پنج ماه است نامشان در شناسنامه یکدیگر ثبت شده است. یک سال و نیم گذشته، درست در همین اتاق برای اولین بار با یکدیگر آشنا شدند و حال، دوباره با هم پا به این اتاق می‌گذارند و این بار اما با عنوان "همسر". در همان برخورد اول، آرام، صمیمی، مهربان و خوشرو به نظر می‌رسند. اینجا «سایبان مهر» است. چتری به وسعت خوشبختیِ زوجی که اکنون در مقابل ما نشسته‌اند تا تجربه 17 ماهه شان را هدیه کنند به کسانی که هنوز پا در مسیر نگذارده‌اند.

آنچه آنها را از دیگر عروس و دامادهای این روزها متمایز می‌کند، ابتکارات و خط‌شکنی‌های گوناگونی است که به دست این دو رقم خورده است. به دور از هیاهوی دوران و حرف این و آن، سقفی برای خود برپا کرده‌اند و با اطمینان می‌گویند: «خوشبختیم».

 

گفتگوی ما با مهمانان امروز سایبان مهر، آقای ابوالفضل ضرابی و خانم فاطمه پرستگاری از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد از نظرتان می‌گذرد:

  1. vپاسخ خانم
  2. vپاسخ آقا

 قبل از هر چیز بهتر است از خودتان برایمان بگویید. اینکه متولد چه سالی هستید؟ در چه رشته‌ای درس خواندید و...

 

  1. v(فاطمه خانم، نوبت را به همسرش می‌دهد و با شیطنت می‌گوید: «اول از ایشون بپرسید») فارغ‌التخصیل مهندسی برق الکترونیک از دانشگاه فردوسی هستم، اهل مشهد و تا الان 30 سال است که در این دنیا زندگی کردم.
  2. vمن هم متولد سال 1368 مشهد هستم اما چند سالی است که خانواده در اصفهان زندگی می‌کنند. امسال در رشته شیمی محض از دانشگاه فردوسی فارغ‌التخصیل شدم.

 

مطمئنا ًبرای خیلی‌ها جالب است بدانند شما چه‌طور با هم آشنا شدید؟

 

  1. vاز طریق سایبان مهر. من مراجعه کردم به این مرکز و فرم همسرگزینی را پر کردم، بعد از مدتی با من تماس گرفتند که برای مشاوره پیش از ازدواج بیایم. چند هفته پس از آن هم دوباره تماس گرفتند و فاطمه خانم را به من معرفی کردند و وارد فرایند خواستگاری شدیم.

 

فرایند خواستگاری تا عقد، چقدر طول کشید؟

vنزدیک 2 ماه. به دلیل اینکه خانواده من در اصفهان زندگی می‌کنند و خانواده آقا ابوالفضل در مشهد، مسوولین سایبان مهر، طوری برنامه‌ریزی کردند که ما در همین اتاق با هم صحبت کنیم. ما اسفندماه 91، سه جلسه خواستگاری در همین اتاق داشتیم. 26 اسفند 91 هم ایشان همراه خانواده به اصفهان آمدند و آنجا دیگر جریان ازدواج قطعی شد. عید 92 هم یک سری صحبت‌های تکمیلی داشتیم و 5 اردیبهشت پای سفره عقد نشستیم.

 

از مشاورین سایبان مهر هم کمک گرفتید؟

 

  1. vبله. جلسه دوم آشنایی ما که در همین اتاق برگزار شد، یکی از خانم‌های مشاور این مرکز هم حضور داشتند و درواقع یک جلسه سه نفره بود که یک ساعتی زمان برد.

 

حضور مشاور چه کمکی به شما کرد؟

 

  1. vحضور ایشان و سوالاتشان برای جهت‌دهی به روند بحث خیلی موثر بود.
  2. vمن غیر از این جلسه، مشاوره پیش از ازدواج هم در این مرکز داشتم. مشاوره، در زمینه خودشناسی و اینکه دید بازتری نسبت به ازدواج پیدا کنم خیلی موثر بود. در ثبات قدم من هم تأثیر گذاشت، علاوه بر اینها، باعث شد، نقاط ضعفم را متوجه شوم و آن‌ها را برطرف کنم. مشاوره فرصت خوبی را پیش روی آدم می‌گذارد.

 

جدای از این، دوره‌های آموزشی دیگری هم پیش از ازدواج گذراندید؟

 

  1. vنهاد رهبری دانشگاه، یک سری جلسات در سطح دانشگاه برگزار می‌کرد که من در آن‌ها شرکت می‌کردم. مثلا در کلاس‌های دکتر حبشی شرکت کردم. این کلاس‌ها، برای آشنایی با نحوه پرسیدن سوال در جلسه خواستگاری که منجر به شناخت صحیح‌تر شود، برای من خیلی موثر بود.
  2. vمن قبل از ازدواج، تهران بودم و در نهاد رهبری دانشگاه شهید بهشتی تهران، همکاری داشتم. آنجا هم فعالیت‌هایی در زمینه ازدواج انجام می‌شد، راهنمایی‌ها و صحبت‌های دوستانه‌ای که در آن زمان داشتم، دید خوبی برای ازدواج به من داده بود.

 

شما گونه‌ای دیگر از روش‌های آشنایی را هم تجربه کردید؟

 

  1. vعلاوه بر سه جلسه‌ای که در نهاد داشتیم، به همراه خانواده هم به اصفهان رفتیم و چند جلسه ای هم آنجا صحبت کردیم. چون در ایام عید،ایشان در اصفهان بود و من در مشهد و دسترسی سخت بود، بعضی سوالات را هم از طریق فضای مجازی به ایشان پاسخ دادم.
  2. vاین سوالات از طریق ایمیل بود. بعد از آشنایی خانواده‌ها در اصفهان و بازگشت آقا ابوالفضل و خانواده‌شان به مشهد، سوالات دیگری هم برایم پیش آمد که ریزتر و بسیار مهم بود، 30 سوال شد که به دلیل دوری راه، آنها را برای ایشان ایمیل کردم و ایشان هم از همان طریق پاسخ دادند.

 

آقای ضرابی! شغل شما چیست؟

 

  1. vکارشناس آموزش در موسسه آموزش عالی هستم.

 

زمان خواستگاری از خانم، هم شاغل بودید؟

 

  1. vنه. فارغ‌التحصیل جویای کار بودم. در تهران شاغل بودم اما به دلیل آن‌که تازه به مشهد برگشته بودم، در آن زمان هنوز کار پیدا نکرده بودم.
  2. vالبته ایشان با جدیت پیگیر بودند. حتی بعدازظهر روز عقدمان آزمون استخدامی داشتند که به دلیل مراسم عقد، به آن نرسیدند!

 

مالکیت خاصی هم داشتید؟ مثل ماشین و...

 

  1. vنه

 

خانم پرستگاری! شما از این بابت نگرانی نداشتید؟

 

  1. vنه. من دوست داشتم زندگی را با هم بسازیم. اصولا شاید نتوان آن طور که باید، با آقایانی که همه چیزشان آماده است، خیلی همراهی و همکاری کرد. خدا روزی‌رسان بود. پیامبر(ص) و ائمه اطهار (ع) فرمودند که اگر طرف، اخلاق و ایمان داشته باشد، دلیلی برای رد کردنش نیست. شغل چیزی است که به مرور زمان به‌دست می‌آید یا از دست می‌رود، چیزی نیست که معیار اصلی محسوب شود.
  2. vالبته از توفیقات بود که من به فاصله یک هفته بعد از ازدواج شاغل شدم!

 

پس در مورد شما این وعده الهی که از فقر نترسید و ازدواج کنید که خدا از فضل خود شما را توانگر خواهد کرد، خیلی زود محقق شد! حقوق شما اوایل ازدواج چقدر بود؟

 

  1. vمعدل قانون کار. حدود 500-600 تومان

 

به حمایت مالی خانواده‌ها هم نیاز پیدا کردید؟

 

  1. vخانواده‌ها کمک می‌کردند، اما استقلال مالی خودمان همیشه وجود داشت. خیلی دچار درخواست مالی از خانواده‌هایمان نشدیم.

 

آقای ضرابی! خانواده خانم سخت‌گیر بودند؟

 

  1. v(نگاهی به فاطمه خانم می‌اندازد و خیلی سریع با خنده می‌گوید) نه. به‌هیچ وجه سختگیری نکردند

 

خانم پرستگاری! مهریه شما چقدر است؟ البته اگر جزء رازهای خانوادگی محسوب نمی‌شود!

 

  1. vخودم چهارده سکه می‌خواستم ولی چون احترام به پدر شرط است و من هم نمی‌خواستم درگیر بحث شوم، بابا که 110 سکه گفتند، مخالفت نکردم. البته چند چیز دیگر را هم خودم لحاظ کردم؛ حج واجب، آماده‌سازی شرایط منزل برای فعالیت من در فضای مجازی و اختصاص ده درصد از درآمدشان به خانواده‌های مستحق.

 

چرا فکر کردید لازم است بخشی از مهریه‌تان را به مستحقان اختصاص بدهید؟

 

  1. vدردوران تجرد، خیلی دوست داشتم به افراد نیازمند چه از نظر فرهنگی و چه اقتصادی کمک کنم اما اصولا شرایطش برای یک دختر فراهم نیست یا خیلی سخت است. در آن دوران به ذهنم رسید این را جزء مهریه‌ام قرار بدهم.

 

در این مدت از زندگی، آقا این بخش از مهریه‌تان را پرداخت کردند؟

 

  1. vبله. ایشان هر ماه این درصد را به حساب کمیته امداد واریز می‌کنند.

 

برکتی هم در زندگیتان داشته است؟

 

  1. vواقعا برکت دارد. الان با توجه به شرایط اقتصادی جامعه، خیلی‌ها از شرایط زندگی گله می‌کنند، ما با وجود آنکه مستأجر هستیم و درآمد همسرم در حال حاضر حدود 800- 900 هزار تومان است، اما در طول ماه به هیچ وجه دچار مشکل مالی نمی‌شویم و حتی می‌توانیم مقداری از پولمان را پس‌انداز کنیم.

 

تهیه امکانات فعالیت مجازی در منزل، را به چه دلیل در مهریه‌تان منظور کردید؟

 

  1. vوقتی دختری ازدواج می‌کند، به‌ویژه پس از مادر شدن، فعالیت و حضور او در اجتماع کمرنگ می‌شود. من در دوران دانشجویی فعالیت‌های مجازی داشتم. عضو قرارگاه سایبری و کانون عفاف و حجاب و مواردی از این دست بودم. برای اینکه از اجتماع و فرهنگ فاصله نگیرم، خواستم همسرم این شرایط را در منزل برایم فراهم کنند.

 

برسیم به مراسم. مراسم عقد و عروسی چه‌طور بود؟

 

  1. vخطبه عقد ما در حرم خوانده شد. به دلیل اینکه فامیل‌های ما در اصفهان بودند و اقوام آقا، در مشهد، مراسم عقد را در اصفهان و عروسی را هم در مشهد جشن گرفتیم.

 

نکته‌ی خاصی در مراسم شما بود که آن را از مجالس دیگر متمایز کند؟

 

  1. vمثلا راجع به سفره عقد، من همیشه فکر می‌کردم که سفره عقدی که در مجالس عروسی چیده می‌شود جز هزینه‌ای که روی دست عروس و داماد می‌گذارد هیچ محتوایی ندارد و سنت غلطی است که سال‌هاست ادامه پیدا کرده. با خواهرم فکر کردیم و پیشنهادی که به لطف خدا به ذهنمان رسید، سفره عقد جدیدی بود که در آن به‌جای یک سری لوازم بی‌معنا، هفت کتاب چیدیم؛ قرآن کریم، نهج‌البلاغه، مفاتیح‌الجنان، صحیفه سجادیه، معراج‌السعاده، نهج‌الفصاحه و چهل حدیث امام خمینی (ره)، را بر روی هفت رحل قرار دادیم، به همراه چفیه، پلاک، سیب و برگ زیتون.

 

چرا این کار را کردید؟ چرا این هفت کتاب؟

 

  1. vالبته می‌شد کتاب‌های بیشتری گذاشت، اما با توجه به فضا و امکانات چیدمان، این تعداد کتاب لحاظ شد. این کتاب‌ها را در سفره قرار دادیم چون کتاب‌هایی است که عمل به آنها سعادت الهی و حقیقی را در دنیا و آخرت تأمین می‌کند و انشاءلله عامل به آن‌ها باشیم و از همین ابتدای زندگی فرامین الهی را سرلوحه‌ی خودمان قرار دهیم و خواستیم نشان بدهیم که می‌خواهیم با ازدواج در مسیر این فرامین قدم برداریم.

 

عکس‌العمل دیگران به این حرکت شما چه بود؟

 

  1. vعکس‌العمل‌ها جالب بود. به‌جای اینکه مهمان‌ها مثل مراسم‌های عقد معمول، درباره‌ی طول و عرض سفره‌ی عقد و تزئیناتش نظر بدهند، به سفره نگاه می‌کردند و در عین تعجب به فکر فرو می‌رفتند. بعضی هم از من درباره‌ی اینکه چرا سفره به این شکل است سوال می‌کردند و من هم توضیح می‌دادم.

 

شکل برگزاری مراسم به چه صورت بود؟ تالار گرفتید؟

 

  1. vبه‌خاطر خانواده تالار گرفتیم. من خودم اصلا با اینکه مراسم بگیریم موافق نبودم اما چون نمی‌خواستم با خانواده اصطکاک ایجاد شود و از طرفی پدر می‌خواستند در شب عروسی دخترشان، فامیل را دعوت کنند، تالار گرفتیم. موسیقی نداشتیم. میلاد حضرت معصومه (س) بود و آقایی در قسمت مردانه مولودی می‌خواند. برای پرهیز از اسراف و هزینه‌های بی‌فایده و همچنین برای اینکه جلب توجه نکنیم، ماشین را گل نزدیم و من هم با چادر مشکی در ماشین نشستم.

 

برای آتلیه هم برنامه خاصی داشتید؟

 

  1. vدر مورد آتلیه و عکس‌های عقد و عروسی باید بگویم که ما فقط برای یادگاری عکس گرفتیم، عکس‌ها هم به صورت خام و بدون فوتوشاپ است و چاپشان نکردیم. اصلا با آلبوم ایتالیایی و این دست اسرافها موافق نبوده و نیستیم، عکس‌ها را روی سی‌دی از عکاس تحویل گرفتیم. از طرفی در این زمانه چاپ عکس امنیت ندارد. از نظر مخارج هم واقعا به صرفه شد. هر دو مراسم عقد و عروسی، حدود 500 قطعه عکس و نیم ساعت فیلم که آن همبدون تدوین است، جمعا 400 هزار تومان شد. درحالی‌که اگر می‌خواستیم عکس‌ها را چاپ کنیم، دو مراسم عقد و عروسی حدود 2 میلیون هزینه روی دستمان می‌گذاشت.

 

این قدر هزینه مربوط به چه زمانی می‌شود؟ عروسی شما به تازگی بود؟

 

  1. vما یک سال و 5 ماه پیش در 5 اردیبهشت 92عقد کردیم، و 5 ماه قبل هم جشن عروسی گرفتیم و به منزل خودمان رفتیم.

 

چیز دیگری هم از آن شب یه‌یادماندنی باقی مانده که برایمان بگویید؟

 

  1. vشب عروسی، بعد از آرایشگاه و آتلیه، رفتیم مسجد و نماز مغرب و عشا را به جماعت خواندیم.

 

واقعا؟ چه‌طور؟ عکس‌العمل خانواده‌ها چه بود؟

 

  1. v در مراسم خواستگاری یکی از اصولی که باعث شد ما با هم به توافق برسیم این بود که نمازهایمان را به‌حول و قوه‌ی الهی به جماعت و در مسجد اقامه کنیم. شب عروسی هم از این قاعده مستثنی نبود. همسرم، من را با ماشین تا ورودی خواهران مسجد حضرت زهرا (س) بولوار دانش آموز آوردند. یعنی عملا تا سه قدمی مسجد. ما از قبل، مسجدی را انتخاب کرده بودیم که ورودی خانم‌ها از آقایان جدا باشد و ماشین هم بتواند کاملا تا نزدیک در ورودی خانم‌ها بیاید. با همان لباس عروس و هیچ مشکلی هم نبود. شال سرم بود و چادرم را هم کامل روی صورتم انداخته بودم تا کمتر جلب توجه کنم، ولی به‌هرحال اطرافیان ازحجم لباس متوجه شدند. برای خانم‌های مسجد خیلی جالب بود و بعد از نماز خانم‌ها به سمت آقایان مطلب را منتقل کردند و پشت میکروفون مسجد برای خوشبختی ما دعا کردند و صلوات فرستادند.
  2. افراد خانواده بخصوص مادرها با اینکه من به مسجد بروم موافق نبودند و می‌گفتند آرایشم خراب می‌شوذ، اما به لطف خدا هیچ مشکلی پش نیامد و البته باید بگویم همسرم در این زمینه‌ها واقعا از من حمایت می‌کنند. بعد از نماز هم رفتیم سمت حرم،  زیرگذر حرم را دور زدیم و سلامی به امام خوبی‌ها دادیم و بعد رفتیم سمت تالار.

 

آقای ضرابی! چرا این‌قدر تأکید به شرکت در نماز جماعت در شب عروسی داشتید؟

 

  1. vنماز جماعت یکی از مستحبات موکد و سفارش شده است و تا جایی که انسان در توانش است باید شرایط را به نحوی تنظیم کند که از این ثواب عظیم محروم نشود و شرایط را برای دیگران هم فراهم کند.خیلی‌ها بهانه‌تراشی می‌کنند. درحالی که اگر انسان برای خدا کاری کند خدا هم او را کمک خواهد کرد. نرفتن به نماز جماعت به خاطرشب عروسی بهانه است. اگر قرار باشد آرایش شب عروسی به اندازه‌ی همان یک شب خانم را از نزدیک شدن به خدا دور کند، برکتی برای آن شب نیست.

 

چرا اصرار داشتید عروسی شما بدون موسیقی برگزار شود؟

 

  1. vموسیقی جزو لغویات و در بهترین حالت، مباح است. اما در مجلس عروسی همه‌ی افراد دعوت شده، یک دست نیستند و اگر مجازترین آهنگ هم  پخش شود ممکن است کار به رقص، که گناهی مشخص در دین اسلام است بکشد. بعلاوه با توجه به این‌که مرجع تقلید من آیت‌الله مکارم شیرازی هستند، موسیقی‌های شاد مجاز هم خالی از غنا نیست.
  2. vبا توجه به اینکه مرجع بنده آیت الله وحید خراسانی هستند و ایشان هرگونه موسیقی را که احتمال غنایی بودن آن می‌رود حرام می‌دانند و موسیقی‌ای که در آن‌ از آلات موسیقی‌های غنا، استفاده می‌شود، نیز حرام است، به هیچ‌وجه نمی‌خواستم اولین شب زندگی مشترکمان را با گناه و حرام آغاز کنم و نمی‌خواستیم عامل به حرام افتادن دیگران نیز بشویم.

 

و چرا اصرار داشتید در عروسی شما اتفاقات جدیدی بیفتد که شاید نحوه مرسوم آن، گرچه ثواب نیست اما ظاهرا گناه هم نیست، مانند سفره عقد، گل زدن به ماشین(درصورتی که عروس خانم صددرصد پوشیده باشد و...)

 

  1. vشاید در نگاه اول این کارها به نظر گناه نیاید اما بیشتر که دقت کنیم می‌بینیم گناه محض است. من در دوران مجردی هم با خیلی از رسومات که صرفا جنبه‌ی تجملی دارد مخالف بودم چون اصلا مبنای عقلی و ریشه‌ی دینی ندارد و فقط اسراف،چشم و هم‌چشمی و شکستن دل‌ها و حسرت افرادی است که شاید بضاعت مالی نداشته باشند. من با مراسم کلا مخالف بودم و ترجیح می‌دادم  پول  مراسم را به ایتام بدهیم اما احترام به بزرگترها امکان اصرار بیشتر را به من نمی‌داد. حتی برای خرید طلا هم به خانواده‌ی همسرم گفتم باتوجه به شرایط جامعه و وجود این همه افراد نیازمند من طلا نمی‌خواهم و خودم را از این مسأله کنار کشیدم و این خریدها را خانواده‌ی همسرم بدون حضور و اعمال سلیقه‌ی هیچ‌کدام از ما انجام دادند و هدیه کردند که ما هم برای سرمایه‌ی زندگی مشترک از این هدیه استفاده کردیم.
  2. در مورد گل زدن ماشین، این کار از نظر من فقط جلب توجه و اسراف است. گاهی حدود نیم میلیون تومان فقط برای چند دقیقه و بعد همه‌ی گلها می‌روذ داخل سطل زباله. اگر کمی فکر کنیم می‌بینیم با این هزینه‌های تجملاتیِ ازدواج به چند نفر بیمار و نیازمند می‌شود کمک کرد. لحظه لحظه‌ی زندگیمان را باید در برابر خداوند پاسخگو باشیم. در مورد سفره‌ی عقد هم به نظرم سفره‌های معمولی هم به دلیل بی محتوا بودنشان اسراف و تجمل محسوب میشود. اما اگر این سفره محتوا داشته باشد و ما را به خدا نزدیک کند و کم هزینه باشد اشکالی ندارد. کل هزینه‌ی سفره عقد ما 30هزار تومان شد. فقط کرایه‌ی ترمه‌ها و پایه‌های سفره و خرید پلاک. چفیه و رحل‌ها را از مسجد امانت گرفتیم.
  3. متاسفانه  یکی از مشکلات اصلی جامعه‌ی ما این است که کورکورانه از خیلی کارها، مدها و آداب و رسومی که هیچ ریشه‌ی دینی ندارند تبعیت میکنیم، بدون اینکه یک لحظه به آن‌ها فکر کنیم. همین فکر نکردن‌هاست که ازدواج جوان‌ها را به تاخیر می‌اندازد و شب اول قبر را سخت می‌کند. 
  1. vبنده هم با پرهیز از اسراف کاملا موافقم. اما قبل از ازدواج ایده‌ی خاصی مد نظرم نبود، فاطمه خانم در جلسات خواستگاری یک سری از این پیشنهاداتشان را مطرح کردند که بعد از محرمیت، توضیحات کامل‌تر شد. من هم کاملا استقبال کردم چون این نظرات هم مبنای شرعی داشت و هم مبنای عقلی.

 

 جهیزیه و خرید عروسی چگونه بود؟

v جهاز بنده خیلی معمولی بود و در حد توانم خیلی از چیزهایی که برای زندگی لازم نیست و تجمل محسوب میشود را نگذاشتم خانواده ام تهیه کنند. از آن طرف هم سعی کردیم خریدهایی که معمولا خانواده داماد انجام میدهند و بعضاً غیر ضروریست انجام ندهیم مثل خرید ساعت و... 

بوفه، سرویس چینی وسایل زائد آشپزخانه مثل ماکروویو و خیلی خرده ریزهای دیگر را اجازه ندادم خانواده ام بخرند. البته باید این را هم بگویم که شکر خدا همسرم این موضوع را که جهیزیه بر عهده خانواده دختر نیست را کاملاً قبول دارند و هیچ توقعی از بنده و خانواده ام نداشتند.


وقتی اطرافیان از عروسی شما صحبت می‌کنند، فکر می‌کنید در عروسی شما به آن‌ها خوش گذشته است؟

 

  1. vخوش گذشتن برای هرکس با تفکرات خودش یک تعریف دارد. برخی افراد اگر در عروسی آهنگ آنچنانی نباشد و نرقصند، انگار خوش نگذشته. به‌نظر من خوش گذشتن در اسلام، یعنی لحظاتی که انسان با آرامش وبدون گناه، فارغ از فعالیت‌های روزمره باشد. افراد متدینی  که به گفته‌ی خودشان مدت‌ها بود به دلیل موسیقی و محیط گناه‌آلوددر عروسی‌ها شرکت نمی‌کردند، در مراسم ما شرکت داشتند. ما برای عروسی مولودی‌خوان آوردیم که بدون هیچ‌گونه آلات موسیقی، مولودی می‌خواند، می‌دانید! بعضی افراد دف و دایره زن در مراسم می‌آورند که این هم از نظر شرعی جایز نیست و بنا به استفتا همه مراجع حرام است. هنوز هم که بحث می‌شود آشنایان می‌گویند عروسی بدون گناه و خوبی بود و می‌گویند کاش همه‌ی عروسی‌ها همین‌طور بود. 

 

  1. vکارهای ما باید برای رضای خدا باشد نه صرفا شادی مردم. مهمانی دادن برای عروسی مستحب است و فلسفه‌ی عروسی گرفتن هم، همین سور عروسی است که البته باید ساده و بدون تکلف باشد که به یاری خدا ما سعی کردیم همین‌گونه باشد و شام شب عروسی هم قیمه و جوجه بود.

 

با این تجربه‌ای که از زندگی مشترک کسب کردید، فکر می‌کنید سه تا از مهم‌ترین ویژگی‌هایی که باید همسران داشته باشند، چیست؟

 

  1. vایمان، اعتقاد به یاری خدا و اخلاق حسنه. این‌ها خیلی مهم است، با این ویژگی‌ها می‌توان بر مشکلات فائق آمد.
  2. vبه نظر من هم اخلاق و اعتقادات واقعا مهم است. اگر این دو نباشد، هر چیز دیگری هم که باشد، زندگی از هم می‌پاشد. گذشت و انعطاف‌پذیری هم خیلی مهم است که خداراشکر ایشان این خصوصیت را دارند. گاهی خانم‌ها از نظر روحی آسیب‌پذیر می‌شوند و این خیلی مهم است که مرد بتواند خانم را درک کند. مورد دیگر هم توان تعامل با خانواده همسر است و این‌که فرد در برخوردها خودخواهی نداشته باشد.

 

پیش از ازدواج، چگونه می‌توان از اینکه فرد مورد نظر، این خصوصیات را دارد، مطمئن شد؟

 

  1. vتحقیق از دوستان فرد و حتی خانواده او. مطالعه هم نقش مهمی دارد که فرد یاد بگیرد چگونه سوالات را بپرسد که به شناخت بهتری دست پیدا کند.
  2. vبا سوالاتی که در جلسات خواستگاری از طرف مقابل پرسیده می‌شود، می‌توان متوجه این مسائل شد و همچنین در مسائل مختلف هماهنگی حرف و عمل را در او می‌توان سنجید. مثلا من و خانم، 3 بار جلسه در دفتر سایبان مهر داشتیم، اگر هربار ایشان بدعهدی می‌کرد، نمی‌شد گفت ایمان دارد، چون روایت است که کسی که عهد ندارد، ایمان ندارد. این‌ها را وقتی کنار هم می گذارید متوجه تناقض‌ها و ضعف‌ها می‌شوید. در مبانی اسلام، برای تمام مراحل ازدواج می‌توان دیدگاه اسلام را پیدا کرد و رفتار عملی فرد را با اسلام، قرآن و کلام معصومین سنجید.

 

اگر بخواهید سه سوال را به عنوان مهم‌ترین و محوری‌ترین سوالات در جلسه خواستگاری لقب دهید، آن‌ها چه سوالاتی خواهد بود؟

 

  1. vهدف شما در زندگی چیست؟ برنامه‌ریزی شما برای رسیدن به این هدف چیست؟ الان در کجای این برنامه هستید؟ این سه سوال، یک صورت کلی از فرد و رفتار عملی او به ما می‌دهد و اگر تناقضی در حرف و عمل او وجود داشته باشد را مشخص می‌کند. دیگر افراد خانواده هم همین سوالات را به شیوه دیگری از فرد بپرسند.

 

چه کتاب‌ها، سخنرانی و منابعی به شما کمک کرد که مطالعه آن‌ها را برای پیش از ازدواج به دیگران هم توصیه می‌کنید؟

 

  1. vاین‌که فرد چه کتابی بخواند، بستگی به موقعیت و سطح آگاهی او دارد و بنابه افراد گوناگون، می‌تواند متفاوت باشد. من از سخنرانی‌های دکتر افروز، حاج‌آقای راشد یزدی، مطالب سایت تبیان و شبکه قرآن خیلی استفاده کردم.
  2. vمن هم جلسات زیادی را در دانشگاه شرکت کردم. مثل جلسات دکتر حبشی، حاج آقای دهنوی، حاج‌آقای واعظ موسوی و حاج‌آقای داوودی‌نژاد. مشاوران نهاد هم خیلی به من کمک می‌کردند، به‌ویژه از خانم صراف‌نژاد خیلی کمک می‌گرفتم. کتاب‌های «مطلع مهر» و «سین‌جین‌های خواستگاری» هم خیلی مفیدند. گزیده کلیپ‌های حاج‌آقای پناهیان را هم گوش کرده بودم که خوب و مفید بود. علاوه بر این‌ها جلسه دکتر اصغری نکاح از اساتید دانشگاه فردوسی را هم شرکت کردم و خیلی استفاده بردم. به‌نظرم، نحوه پرسیدن سوال را در این جلسات کارگاهی خیلی بهتر می‌توان یاد گرفت و از سخنرانی و کتاب بهتر است. و نکته مهم دیگر، صحبت با والدین است.

 

با این توصیفات، ازدواج دانشجویی را توصیه می‌کنید؟

 

  1. vاگر فرد، شرایط آن را دارا باشد و آمادگی لازم برای ازدواج را داشته باشد، بله. برخی شرایط آن برای آقایان، داشتن عقل معاش، توانایی برخورد مناسب با همسر و... است. چنین فردی اگر ازدواج نکند، اشتباه است.
  2. اگر هم این شرایط را ندارد، با تلاش فردی و تقوای الهی نقاط ضعف را برطرف کند. اگر با مطالعه و یا مراجعه به یک فرد آگاه ضعف‌هایش برطرف می‌شود حتما این کار را انجام دهد. برای مسائل معیشتی و مالی، دستورالعمل‌هایی برای افزایش رزق در اسلام داریم که اگر آن‌ها را به کار ببندد حتما موثر خواهد بود. مثلا می‌گویند؛ کسی که نماز شب بخواند، رزق روزش برآورده می‌شود یا اگر بین‌الطلوعین نخوابد، رزقش توزیع می‌شود. رعایت این مسائل در هموار شدن مشکلات خیلی موثر است.
  3. vاین به خود فرد بستگی دارد که به موقعیتی دست پیدا کند که استقلال روحی و فکری را با توجه به مبانی دینی بتواند به دست آورد. این را داشته باشد، به‌نظرم در هر سنی باشد، آن موقع ازدواج کند. قبل از آن، خیلی درست نیست، چون فرد در اثر تحولات بعدی، شاید از انتخابش برگردد. در مورد من، به این دلیل که در دوران دانشجویی، مسوولیت‌های مختلفی را در حیطه خودم در سطح دانشگاه به‌دست گرفتم، به بلوغ اجتماعی و عقلی رسیدم و در اثر تعامل با افراد مختلف یاد گرفتم که گاهی انسان باید از نیاز خودش بگذرد من این‌ها را در دوران دانشجویی به دست آوردم. از طرفی چون در دوران دانشجویی، این امکان هست که با افراد مختلف مشورت کنید، هم از نظر سنی و هم از نظر اجتماعی، زمان بهتری برای ازدواج است.

 

فکر می‌کنید بهترین شیوه برای فرایند خواستگاری و آشنایی دو طرف چه روشی است؟

 

  1. vاول آن‌که در جلسات خواستگاری موازین شرعی جاری باشد و اگر در جلسه اول، معیارهای دو طرف هم‌خوانی داشت، جلسه بعد هم ادامه داشته باشد، وگرنه اصراری برای طولانی شدن جلسات خواستگاری نداشته باشند. اینکه دقیقا به چه صورت باشد، بستگی به فرهنگ خانواده‌ها دارد. اما آن‌گونه که از مشاوران شنیدم، جلسات خواستگاری طوری نباشد که علاقه ایجاد کند و خاطره‌انگیز هم نباشد که اگر موردی به نتیجه نرسید، برای موردهای بعدی مقایسه در ذهن صورت نگیرد. شیوه سنتی خواستگاری مناسب‌تر است، نه به این معنا که صرفا خانواده‌ها تصمیم‌گیرنده باشند، بلکه به این معنی که آشنایی در محیط خانواده ها خیلی بهتر است. این‌که چند جلسه باشد هم بستگی به خود افراد دارد، خود من بعد از سه جلسه سوال خاصی نداشتم. به‌خصوص بعد از ایمیل‌ها، دیگر سوالی برایم باقی نمانده بود و هرچه جلسات بیشتر می‌شد اثر خاصی نداشت.
  2. vاحترام به خانواده‌ها مدنظر باشد. برخی آداب و رسوم دست‌پاگیر که می‌گویند در این جلسه حتما آقا بیاید در جلسه دیگر حتما خانواده باشد، یا مثلا اگر چای برندارید، چه معنایی دارد و یا اینکه حتما همه جلسات رودررو باشد، به نظرم خیلی جالب نیست. شیوه‌ای که سایبان‌مهر در پیش گرفته است را خیلی می‌پسندم؛ اینکه فرایندی را تدوین می‌کند که ابتدا شناختی از افراد پیدا می کند و بعد دو  فرد مشابه را به خانواده‌ها معرفی می‌کند، خیلی خوب است. در صورتی که در روش کاملا سنتی که این روزها زیاد است، در جریان خواستگاری، تازه پس از اولین ورود به خانه دختر، می‌خواهند ببینند این دو اصلا تشابهی با هم دارند یا نه، آسیب‌های مختلفی به خصوص برای دختر خانم و خانواده ایشان می‌تواند در پی داشته باشد. اگر مبنا همین سنتی بودن باشد که احترام افراد حفظ شود اما از شیوه‌هایی که آسیب کمتری داشته باشد، استفاده شود، به نظرم بهتر است.
  3. vمثال صحبت ایشان، خود ما هستیم. خانواده من مشهد نبودند و اینکه خانواده آقا ابوالفضل چند بار اصفهان بیایند، سخت بود، سایبان مهر، عاملی شد که ما در دفتر نهاد جلساتی را به شیوه‌ای معقول و شرعی برگزار کنیم.

 

پیش از ازدواج، ملاک‌هایی برایتان مهم بود که حالا متوجه شدید، اهمیتی نداشتند؟

 

  1. vمن بر روی تفاوت سنی کم مثلا 2 یا 3 سال تأکید داشتم و تصور می‌کردم، این‌طور دو طرف بهتر یکدیگر را درک می‌کنند. اما الان می‌بینم با وجود تفاوت سنی پنج سال، این مسأله اصلا به چشم نمی‌آید. دیگر اینکه دوست داشتم همسرم اهل کار فرهنگی باشد، اما الان می‌بینم دغدغه فرهنگی مهم‌تر است. بسته به موقعیت، فرد دغدغه‌اش را پیاده می‌کند، حالا اینکه صرفا کار فرهنگی انجام دهد، مهم نیست.
  2. نکته دیگری که برای من مهم نبود اما برای بسیاری از دوستانم اهمیت دارد، مسائل مالی است. این در رده دهم یا پانزدهم زندگی قرار می‌گیرد. اگر اخلاقیات دو طرف به هم نزدیک باشد، مسأله مالی را می‌توانند پابه‌پای هم حل کنند. یک نکته دیگر هم که باز برای من مهم نبود اما برای بسیاری از افراد، مطرح است، زیبایی طرف مقابل است. باز هم باید بگویم اخلاق، زیبایی را می‌پوشاند. اگر فرد، تقوای الهی را رعایت کند خدا آن‌چیزی را که بخواهد به او می‌دهد، بدون آنکه برایش دست‌وپا بزند. 
  1. vمن بابت اینکه از دو شهر متفاوتیم، نگران اختلاف فرهنگی بودم. با برخی کارشناسان مشورت کردم که البته هیچ‌کدام، من را از این ازدواج نهی نکردند. بعدا پی بردم که اصل، بر منطق مشترک است. چون معمولا فرهنگ ما از منطق و اندیشه ما نشأت می‌گیرد.

 

خوشبختید؟

 

  1. v(به هم نگاه می‌کنند و می‌خندند) بله. خوشبختیم
  2. vبله. شکر خدا مشکلی نداریم. البته این به دید افراد بستگی دارد که خوشبختی را در چه بدانند.

 

در یک جمله، زندگی را قبل و بعد ازدواج مقایسه کنید!

 

  1. vبعد از ازدواج، آثار رحمت واسعه الهی بیش از پیش و ملموس‌تر دیده می‌شود. در زندگی ما هم همین‌طور است. رسیدن به آرامش، شاید مهم‌ترین نکته باشد.
  2. vقبل از ازدواج، انسان باید خیلی برای ذهن آرام تلاش کند. حتی اگر سعی کند ایمانش را هم حفظ کند، باز هم آرامش نیست. اما بعد ازدواج یک آرامش الهی در زندگی جاری است و دقیقا شرایط، عکس می‌شود، یعنی فرد باید خیلی تلاش کند تا این آرامش را به تشویش برساند!

 

و اما توصیه پایانی شما به مجردها؟

 

  1. vشرایط را طوری فراهم کنید که سریع‌تر ازدواج کنید. بخشی از مهم‌ترین دغدغه‌ها و گرفتاری‌های مورد نظر جوانان، با ازدواج گِرِهش باز می‌شود.  البته اگر کسی به شرایط تأهل برسد، خودبخود برخی از مشکلاتش حل شده است. ازدواج کمک می کند که زندگی بهتری داشته باشید.
  2. vاول تکلیفتان را با خود و خدا مشخص کنید، بعد در عرصه ازدواج قدم بگذارید. پس از آن، معیارهایتان را اولویت‌بندی الهی کنید. دلبخواهی بودن معیارها، جز اینکه زندگی آینده را به هم بریزد هیچی ندارد. خیلی‌ها را دیدم که به یک نفر اصرار کردند و الان با این‌که به هم رسیدند، خوشبخت نیستند. پای معیارهایتان بایستید. اگر آدم معیارهای الهی داشته باشد، با خدا معامله می‌کند، حتی اگر هیچ‌وقت هم ازدواج نکند شرمنده کسی نیست و  وجدانش آرام است.

دیدگاه‌ها   

+2 # بانو 1395-03-27 14:31
احسنت
مدتها بود دنبال ی الگوی عروسی بجز اونچه که مرسومه میگشتم ...
خوندن حرفاتون آرومم کرد..
ایشالله همیشه خوشبخت بمونید
:roll:
پاسخ دادن | پاسخ به نقل قول | نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

با مهر تا سایبان مهر

 

modir

آمار بازدید
امروز :
این ماه :
۴۷
۱۷۷۳
باورهای ناکارآم...
Image Detail
باورهای ناکارآم...
Image Detail
باورهای ناکارآم...
Image Detail
باورهای ناکارآم...
Image Detail
باورهای ناکارآم...
Image Detail
باورهای ناکارآم...
Image Detail